عنوان : مقاله خيام نيشابوري
قیمت : 69,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله خيام نيشابوري دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خيام نيشابوري  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله خيام نيشابوري،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله خيام نيشابوري :

غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری موسوم به خیام از بزرگترین و مشهورترین شعرای تاریخ ایران بعد از اسلام است كه معروفیت وی مرزها را در نوردیده و در سرتاسر گیتی به عنوان شاعری خردگرا شناخته شده است. حكیم عمر خیام اگرچه بیشتر به عنوان شاعری رباعی سرا شهره گشته است ولی وی در واقع فیلسوف و ریاضیدانی بزرگ بود كه در طول عمر دراز خویش كشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد. زندگی حكیم همچون عقاید و اندیشههای ژرف و پوینده او در هالهای از ابهام فرو رفته است و افسانههایی كه به این دانشمند بزرگ نسبت دادهاند حقایق و زندگی او را تا حدودی با داستانهایی غیر واقعی درآمیخته است. تاریخ زندگی حكیم معلوم نیست ولی بنابر شواهد امر خیام در سال 439 ه.ق در نیشابور، شهری كه به آن عشق میورزید و بخش مهمی از ایام عمرش را در آن گذارند، به دنیا آمده است.

دوران كودكی و نوجوانی حكیم نیز كاملا مشخص نیست ولی بطور قطع وی مطالعاتخود در زمینه علوم معمول آن روز را در نیشابور سپری كرده و به سبب نبوغ ذاتی و ذهن خلاق و استعداد والای خویش به دستاوردهای شگرفی نایل آمده است. نقل شده است كه خیام در كودكی با خواجه نظام الملك طوسی و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعیلیه همدرس بود و آن سه عهد كردند هر یك در بزرگی به منصب و مقامی دست یافت دو یار دبستانی دیگر را نیز بالا كشد; این روایت براساس تحقیقات دانشمندان و مقایسه تاریخی زندگی این سه شخصیت برجسته قاطعانه رد شده است حكیم عمر خیام ظاهرا پس از كسب علوم و معارف عصر خویش رهسپار سمرقند گشت و در این شهر مورد توجه امیر قرخانیان شمسالملك نصربن ابراهیم قرار گرفت و رساله معروف خود درباره جبر را نیز در همین زمان به رشته تحریر در آورد خیام سپس عازم اصفهانشد و به خدمت ملكشاه سلجوقی درآمد و به اصلاح تقویم ایرانی و بنای رصدخانهای در اصفهان همت گماشت.سلطان ملكشاه در دوره سلطنت خویش حكیم جوان را سخت گرامی داشت و امكانات فراوانی برای فعالیتهای علمی در اختیار خیام گذاشت.

پس از روی كار آمدن سلطان سنجر سلجوقی حكیم عمر خیام كه در زمره ندمای خاص سلطان ملكشاه بود به خدمت وی درآمد و حتی سلطان را كه دچار آبله سختی شده بود مورد معالجه و درمان قرارداد ولی سنجر هیچگاه نظر مساعدی نسبت به خیام نداشت. از این روی وی مدتیكوتاه پس از بر تخت نشستن سلطان سنجر به زادگاه خویش نیشابور بازگشت و باقیمانده عمرش رادر این شهر به انزوا و گوشه نشینی گذارند.حوادث اواخر عمر خیام ناقص و ناكافی است و مهمترین روایتی كه در مورد زندگی وی در دست است حكایتی است كه نظامی عروضی از این دانشمند بزرگ آورده است: (در زمستان سال 506 ه. ق به شهر مرو سلطان كس فرستاد به خواجه بزرگ صدرالدین (ابوجعفر) محمد بن المظفر (رحمها;) كه خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری كند كه به شكار رویم كه اندر آن چند روز برف و باران نیاید و خواجه امام عمر در صحبت خواجه بود و در سرای او فرود آمدی. خواجه كس فرستاد و او را بخواند و ماجرا با وی بگفت و برفت و دو روز در آن كرد و اختیاری نیكو كرد، و خود برفت و با اختیار سلطان را برنشاند. و چون سلطان برنشست و یك بانگ زمین برفت ابر درهم كشید و باد برخاست و برف و دمه در ایستاد. خندهها كردند. سلطان خواست كه باز گردد، خواجه امام(عمر) گفت پادشاه دل فارغ دارد كه همین ساعت ابر باز شود و در این پنج روز هیچ نم نباشد.

سلطان براند ابر باز شد و در آن پنج روز هیچ نم نبود و كس ابر ندید.) این پیش گویی ظاهرا در شصت وهفتمین سال از زندگی خیام صورت گرفته است. در فاصله شانزده سال آخر عمر حكیم كمتر اطلاعی از زندگی وی در دست است. خیام ظاهرا كماكان به مطالعه وتدریس مشغول بوده و بویژه كتابهای فلسفی ابوعلی سینا را، كه او را استاد خود میدانسته است، عمیقا مطالعه و بررسی میكرده است. تنها روایت موثقی كه در طی این مدت در دست است از نظامی عروضی است كه پیشگویی معروف حكیم خیام را در مورد منزلگاه ابدیاش نقل كرده است.(5) حكیم عمر خیام فقیه، فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بزرگ بود.

وی بیشتر عمر خود را در تدریس ریاضیات وفلسفه گذراند و اكثر آثار ابوعلی سینا را مطالعه نمود و یكی از خطبههایمعروف ابن سینا در باب یگانگی خداوند متعال را نیز از عربی به فارسی برگرداند. وی اگرچه در حال حاضر بیشتر به سبب رباعیات شیرینش معروف گشته است ولی چندان شعر و شاعری را جدی نمیگرفت و شاید تا حدودی نیز شأن خود را بالاتر از پرداختن به سرایش شعر میدانسته است. مورخان با وجود اینكه استعداد و نبوغ حكیم را در علوم مختلف اعم از عقلی و نقلی و ریاضی ونجوم ستودهاند ولی وی را در تعلیم و انتشار دانش ژرفی كه در سینه خود داشته بخیل دانستهاند و از قرار معلوم حكیم چندان توجهی به تربیت شاگردان برجسته و نگارش كتابهای علمی نداشته است. البته بسیاری از دانشمندان فعلی با بررسی شخصیت و آثار و افكار این فیلسوف بزرگ شرایط سیاسی و اجتماعی دوره سلجوقیان و مخالفت علمای سنی مذهب و قشری متعصب با افكار فلسفی را دلیل عمده عدم رغبت حكیم خیام به نگارش اندیشههای عمیق درونی او دانستهاند. افكار و اندیشههای خیام بویژه در علم ریاضی در دو مبحث مجزا تحت عنوان ((نظریات ریاضی حكیم خیام (جبر، هندسه)، و نظریات حكیم عمر خیام و غیاث الدین كاشانی، در علم حساب و محاسبات عددی)) مورد بحث قرار گرفته است، از این جهت بررسی دانش والای وی در علم پیچیده ریاضی در این بخش ضرورت چندانی ندارد. بزرگترین فعالیت نجومی حكیم عمر خیام محاسبه و تعیین جدول موسوم به تقویم جلالی بود كه در سال 476 ه.ق به دستور سلطان جلال الدین ملكشاه سلجوقی مأمور انجام آن گشت و به همراهی گروهی از دانشمندان مطالعاتی درخصوص تأسیس رصدخانهای بزرگ انجام داد.

وی سپس حاصل مطالعات خود و سایر دانشمندان را به خدمت شاه بدین گونه ارائه نمود كه به علت اینكه در حركات كواكب به مرور ایام تفاوتهای فاحش پدید میآید هر سی سال یك بار باید رصدی انجام گیرد و این امر به جهت سپری شدن عمر وی و دیگر اعضاء این هیئت مطالعاتی امكان پذیر نیست. از این روی به پیشنهاد خیام قرار بر آن شد كه تاریخی وضع گردد كه اول سال آن در هنگام اعتدال ربیعی یعنی در هنگامی كه آفتاب به اول برج بره وارد نشود قرار گیرد و كبیسههای لازم به گونهای وضع شوند تا اول سال همواره در یك موقع باشد و به مرور زمان تغییر نیابد و نام ملكشاه نیز كه بر این تاریخ قرار میگیرد ابدی شودحكیم در فلسفه اسلامی و فلسفه یونانی نیز تبحر خاصی داشت و اصول پیچیده فلسفه یونانیو افكار وعقاید علماء بزرگ یونان را با زبانی ساده به شاگردان خود میآموخت. خیام در فلسفه دارای بینش ژرفی بود و معتقدات دینی خود را نیز با همین بینش مورد بررسی قرار میداد. در اشعار خیام كه سالها پس از مرگ او منتشر شدافكار فلسفی او كه تصویری روشن و شفاف از پویندهای شك اندیش، آگاهی ناخرسند از محدودیتهای روش علمی،عالمی كه به عبث در جستجوی یافتن تبیین عقلی تناقضات زندگی و مرگ و آفرینش و انهدام و تركیب و گسیختگی و وجود و عدم میباشد به خوبی جلوهگر است.

بعضی از دانشمندان معتقدند برخی از عقاید فلسفی خیام همچون شك درباره وجود خدا و جهان دیگر و بقای روح و قیامت ذهن این فیلسوف را از یقین مذهبی باز میداشت و لذا دردوره حیات خویش مورد تنفر و حتی تكفیر فقها و علماء بود.(8) علاوه بر علماء قشری و متعصب، عرفا و صوفیان زمان خیام نیز علیرغم برخی تشابهات فكری تمایل چندانی به او نداشتند. بعدها پس از مرگ خیام و انتشار برخی رباعیات منسوب به او شك و بدبینی صوفیان و عرفای مشهوری همچون نجمالدین دابه (فوت در سال 654ه.ق)(9) و فرید الدین عطار نیشابوری (537 ـ617 ه ق) نیز علیه خیام برانگیخته شد(10) و آنان وی را دانشمندی دانستند كه در تمام زندگیش عقل را بر كشف و شهود ترجیح میداد. با وجود اینكه شهرت فعلی خیام بیشتر به سبب اشعار زیبا و عرفانی او بویژه رباعیات منسوب به وی است ولی ظاهرا حكیم وقت بسیار كمی از زندگی پر بركت خویش را صرف سرایش شعر و شاعری نمود و همانگونه كه اشاره شد شاید سرودن شعر را دون مقام والای علمی خویش میدانست. اشعاری كه از وی برجای مانده است بیشتر در قالب رباعی و بصورت دو بیتیهایی ساده و كوتاه است كه بدور از هرگونه فضل فروشی و تلاش برای لفاظی،عمیقترین اندیشهها و معانی فلسفی متفكری بزرگ و وارسته را در مقابل اسرار عظیم آفرینش به تصویر كشیده است.

مضمون عمده اشعار منسوب به خیام همچون عقاید فلسفی وی توجه به مرگ و فنا، شك و حیرت، افسوس از گذر عمر و; است. اشعار فعلی منسوب به خیام بیش از هزار رباعی را در بر میگیرد ولی اكثر محققان تنها 100 رباعی را از آن شاعر دانسته و سایر اشعار را اگرچه تفاوت چندانی با رباعیات واقعی خیام ندارند سروده برخی از شاعران وعارفان زمان وی و اندكی پس از مرگ خیام دانستهاند كه بدلیل گستاخی و زیادهروی در ابراز عقاید فلسفی خود این رباعیات را به حكیم خفته در خاك نسبت داده و خود را از مجازاتهای سخت احتمالی كه ممكن بود دامن گیرشان شود رهانیدهاند. رباعیات خیام در قرن نوزدهم توسط ادوارد فیتز جرالد شاعر بزرگ انگلیسی و در نهایت هنرمندی به زبان انگلیسی ترجمه شد و مورد استقبال شدید محافل علمی و ادبی اروپا قرار گرفت به صورتی كه رباعیات خیام در مدتی كوتاه به زبانهای ایتالیایی، روسی، فرانسوی، آلمانی، عربی، تركی و ارمنی و اسپانیایی نیز ترجمه شد و این دانشمند ایرانی شهرتی جهانی یافت. اجزای پیالهای كه درهم پیوست / بشكستن آن روا نمیدارد مست // چندین سر و پای نازنین از سر دست / بر مهر كه پیوست و به كین كه شكست // *** زآوردن من نبود گردون را سود / وزبردن من جاه و جلالش نفزود // وزهیچ كسی نیز دوگوشم نشنود / كه آوردن و بردن من از بهرچه بود// *** در دایرهای كامدن و رفتن ماست / آن را نه بدایت نه نهایت پیداست // كس مینزد و می در این معنی راست / كین آمدن از كجا و رفتن به كجاست // *** دارنده چو تركیب طبایع آراست / از بهر چه او فكندش اندركم و كاست // گر نیك آمد شكستن از بهر چه بود / ور نیك نیامد این صور عیب كراست // *** ما لعبتكانیم و فلك لعبت باز / از روی حقیقتی نه از روی مجاز // باز چو همی كند بر نطع وجود / رفتیم به صندوق عدم یك یك باز // *** / از این اعجوبه علم و هنر آثاری در فلسفه و ریاضی و نجوم به عربی و فارسی برجای مانده است كه هر یك نمایانگر علم و دانش عمیق اودر علوم مختلف زمان خویش است. – خیام به معنی خیمهدوز است و ظاهرا به سبب اینكه پدر حكیم خیمه دوز بوده این لقب بر وی نهاده شده است.

2- نویسنده كتاب تاریخ الفی به روایتی اشاره كرده است كه براساس آن اصل و نسبت خیام از روستایی به نام شمشاد در نزدیكی بلخ بوده ولی حكیم خود در نزدیكی استرآباد در كرانه شمال و شرقی دریای خرز به دنیا آمده است. 3- اكثر محققان صحت این داستان را مردود دانستهاند چرا كه صرفنظر از تفاوت تاریخ تولد این سه تن، محل تحصیل آنها نیز در یك شهر خاص نبوده است. داستان سه یار دبستانی كه بسیار مشهور است و حتی در كتاب جامع التواریخ رشید الدین فضل ا; همدانی نیز ذكر شده است بدین گونه است: (; و عداوت و وحشت را در میان ایشان سبب آن بود كه سیدنا (حسن صباح) و عمر خیام و نظام الملك به نیشابوردر كتاب بودند و چنانكه عادت ایام صبی و رسم كودكان میباشد، قاعده مصادقت و مصافات ممهد و مسلوك میداشتند تا غایتی كه خون یكدیگر بخوردند و عهد كردند كه از ما هر كدام كه به درجه بزرگ و مرتبه عالی برسد دیگران را تربیت و تقویت كند. از اتفاق; نظام الملك به وزارت رسید، عمر خیام به خدمت او آمد و عهود و مواثیق ایام كودكی یاد كرد. نظام الملك حقوق قدیم بشناخت و گفت: تولیت نیشابور و نواحی آن تراست.

عمر مردی بزرگ و حكیمی فاضل و عاقل بود. گفت سودای ولایتداری و سر امر و نهی عوام ندارم. مرا بر سبیل مشاهره و مساینه ادراری وظیفه فرمای. نظام الملك او را ده هزار دینار ادرار كرد از محروسه نیشابور، كه سال به سال بیتبعیض ممضی و مجری دارند;) ادامه این داستان شرح آمدن حسن صباح است به نزد نظام الملك. حسن خواستار آنست كه از لطف و عنایت خواجه نصیبی یابد و خواجه به وی میگوید كه تولیت ری یا اصفهان را اختیار كن، لكن حسن این كار را نمیپذیرد و تنها غرضش آنست كه در دربار سلطان مقامی بلند بدست آورد، و چون بدان مقام میرسد سعی در آن دارد كه ولینعمت خویش را از مقام وزارت بزیر آرد و خود برجای او نشیند. اما سعیش بی ثمر میماند و ننگین و سرفكنده از خراسان میگریزد و به اصفهان میرود و از آنجا راه دربار المستنصر، خلیفه فاطمی مصر را در پیش میگیرد. وی در قاهره به نزاریان میپیوندد و پس از چندی به ایران مراجعت میكند تا دعوت جدید را بنام نزار منتشر سازد;این داستان اگرچه افسانه است ولی از لحاظ اخلاقی بسیار جالب توجه و پندآموز میباشد. 4- ابوالحسن بیهقی درخصوص احترام امیر قراخانی به خیام آورده است: (همواره وی را بسیار بزرگ میداشت.

چندانكه در دیوان خویش وی را در كنار خود مینشاند.( 5-در سنه ست و خمسمائه به شهر بلخ در كوی برده فروشان در سرای امیر; بوسعد; خواجه امام عمر خیامی و خواجه امام مظفر اسفزاری نزول كرده بودند و من بدان خدمت پیوسته بودم. در میان مجلس عشرت از حجهالحق عمر شنیدم كه او گفت گور من در موضعی باشد كه هر بهاری شمال بر من گل افشان میكند. مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم كه چنویی گزاف نگوید. چون در سنه ثلثین به نیشابور رسیدم چهار سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاك كشیده بود و عالم سفلی از او یتیم مانده و او را بر من حق استادی بود. آدینهای به زیارت او رفتم، و یكی را با خود ببردم كه خاك او به من نماید. مرا به گورستان حیره بیرون آورد و بردست چپ گشتم، در پایین دیوار باغی خاك او دیدم نهاده، و درختان امرود و زردآلو سر از آن خاك بیرون كرده، و چندان برگ شكوفه بر خاك او ریخته بود كه خاك او در زیر گل پنهان شده بود. مرا یاد آمد آن حكایت كه به شهر بلخ از وشنیده بودم، گریه بر من افتاد كه در بسیط عالم و ربع مسكون او را هیچ جای نظیری نمیدیدم. ایزد (تبارك و تعالی) جای او درجنان كناد، بمنه و كرمه . 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله خيام نيشابوري
قیمت : 69,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky